
مجله زندگی ایده آل: ویشکا آسایش یک خانم است، شبیه خیلی از خانمهای این سرزمین. نه قدرت فیزیکی خاصی دارد و نه کوهنورد حرفهای است اما یکی از کسانی است که قله دماوند را فتح کرده است. ماجرای صعود او به قله دماوند خیلی غیرمنتظره اتفاق افتاد. چیزی حدود 3 هفته پیش. شاید حدود یک سال به این ماجرا فکر میکرد، اما خب همه چیز در همین مدت کم اتفاق افتاد. به همین بهانه در آخرین روزهای تابستان به سراغش رفتیم و ماجرای صعود را از زبان خودش شنیدیم. او شاید کوهنورد حرفهای نباشد، اما ورزش جزء لاینفک زندگیاش است. نزدیک 15 سال است که ایروبیک انجام میدهد و تمام تلاشش را دارد که در همه دوران زندگیاش، تغذیه سالم داشته باشد.
نقطه شروع
بدون هیچ مکثی از او داستان صعود به قله را میپرسیم. اینکه اصلا چه شد که به فکر دماوند افتاد و قصه شروع این اتفاق از کجا بود: «کوهنوردی همیشه جزء لاینفک زندگی من بوده، اما نه به طور حرفهای، در حد رفتن به درکه، کلکچال و دربند. این نوع از کوهنوردی همیشه با من بوده. از همان بچگی مادرم ما را همیشه با خودش به کوه میبرد. اما خب از 18، 19سالگی من و دوستم هر هفته به صورت ثابت کوه میرفتیم و این ماجرا تا قبل از اینکه به لندن بروم، ادامه داشت.هفتهای یک بار این طور بود که ما به عشق صبحانه میرفتیم، بالا یک صبحانه میخوردیم و فرز و سریع پایین میآمدیم. در این مدت هم اگر ورزشی انجام میدادم، باز هم کوهنوردي ادامه داشت. شاید هفتهای یک بار نبود، اما هر چند وقت یک بار این اتفاق میافتاد. اگر هوا خوب بود، گرم نبود و میتوانستم گیو را با خودم ببرم، حتما میرفتم. اما خب داستان دماوند تقریبا از یک سال پیش شروع شد. شنیدم که خواهر یکی از دوستانم از انگلیس آمده و رفته دماوند. آن جا بود که متوجه شدم که آدمهایی مانند ما هم میتوانند به کوه دماوند صعود کنند. همان موقع این ماجرا در سر من رفت که دماوند بروم، به خودم گفتم اتفاق هیجان انگیزی است و من چرا آن را انجام ندهم!بعد دوباره به دست فراموشی سپرده شد. جالب است که ما سال گذشته در ریمه سر فیلمبرداری بودیم و دماوند بالای سر من قرار داشت و تمام مدت من در حال عکس گرفتن بودم.
اما خب هنوز خیلی جدی در فکرش نبودم. تعطیلات عید بود که خیلی غیرمنتظره در سر من افتاد که بروم دماوند. اما تنها در حد حرف بود. خیلی پرس و جو میکردم که چطور باید بروم. با تور؟ اطرافیان با شنیدن این حرف میگفتند که کوه میخواهی بروی چه کار کنی؟ یکسری دیگر هم بودند که از من میپرسیدند که مگر تجربه کوهنوردی داری و من میگفتم که آره خب کوه میروم، کلکچال و ... . دائم هم جواب میشنیدم که کوهنوردی در کلکچال به درد نمیخورد، باید تمرین کنی و همینطوری که نمی شود رفت دماوند. این قصهها ادامه داشت که به صورت اتفاقی چند عکس از یکی از دوستانم دیدم که به دماوند رفته بود. اواسط مرداد بود، دیدم که او عکس گذاشته است در قله دماوند، از او پرسیدم که تو رفتی دماوند؟ گفت آره. گفتم من این قدر در تلاشم که بروم دماوند و تو همینطور رفتی دماوند. از او پرسیدم که چطور بود، توانستی تا آخر بروی؟ جواب داد که خوب بود و به راحتی رفتم، هر چند که تا آخر نتوانستم بروم
برچسب :
ویشکا اسایش ,
کوهنوردی ,
دماوند ,
خفن ,
عکس خفن ابان 92 ,
زندگی ,
هنرپیشه ,